قدس آنلاین- «گرانی نان یک مسئله است، پول خُرد نداشتن یک مسئله و به جان هم انداختن نانوا و مشتری یک مسئله. چه سیاستی است پول خُرد نداریم اما قیمتها را خُرد میدهید ۹۲۰ تومان و ۴۶۰ تومان. - از پیام و نامه یک خواننده روزنامه. -»
مدت هاست مسئولان و متصدیان تمام اموری که با مردم سر و کار دارند به انحای مختلف مردم را میپیچانند و آزارشان میدهند. مدتها روی تاکسیمتر این بازیها را درآوردند. بانکها پول خُرد ندارند، اسکناس ۵۰۰ تومانی نایاب است. ۱۰۰۰ تومانی کمیاب و ۲۰۰۰ تومانی موجود است. اسکناس ۵۰۰۰ تومانی و ۱۰ هزار تومانی تا حدودی موجود است. نان ۹۲۰ تومان را قیمت میزنید و نانوا و مشتری را به جان هم میاندازید. در خصوص ۴۶۰ تومان مردم از کجا ۵۰ تومانی و ۱۰ تومانی پیدا کنند؟ آخر این همه آزار و اذیت مردم و مردم آزاری در کدام مرام یافت میشود، آن ۴۶۰ تومان مبنایش چیست؟
۲۰ تومان آن ۹۲۰ تومان را مردم از کجا پیدا کنند؟ باور کنید من که دفتر کار و کتابخانهام در منزل است و کمتر بیرون میروم، مشکل پول خرد دارم. اسکناس ۵۰ هزار تومانی و ۱۰۰ هزار تومانی را چک پول کردهاند. یکی دو سال پیش اسکناس، ببخشید چک پول ۵۰ هزار تومانی به راننده تاکسی دادم. عذر خواست که دخل نکرده و نمیتواند پس از کسر ۱۵ هزار تومان کرایه آژانس مسافتی را که رفته بودم، ۳۵ هزار تومان به من پس بدهد.
در اروپا در رستوران ها، گارسونها کمربند چرمی به دور کمر میبندند انواع و اقسام سکههای پول را در آن کمربند دارند که وقت تسویه حساب رستوران با ادب و نزاکت آن سکهها را به مشتری میدهند. حالا که اسکناس چاپ نمیکنید، مانند عصر ناصرالدین شاه سکههای ۲۰۰۰ و ۱۰۰۰ و ۵۰۰ و ۲۰۰ تومانی و ۱۰۰ تومانی و ۵۰ تومانی و ۱۰ تومانی ضرب کنید که مردم دچار این همه مصیبت نباشند. من سال هاست مگر به استثنای رنگ اسکناس نو و خوشبوی قدیم را که هر سال بانکها فت و فراوان در دسترس مردم میگذاشتند، ندیدهام.
این نرخ گذاریهای لجاجت آمیز و از سر آزار مردم چیست که عناد و دشمنی و مردم آزاری خود را به اثبات میرسانید، این شامورتی بازیها چه مفهومی دارد؟
من چند سالی است که از خودروی شخصی استفاده نمیکنم و گاهی با آژانس نزدیک منزل و گاهی بندرت از تاکسی استفاده میکنم. عموماً همه تاکسیها مسافر تک سرنشین قبول میکنند. من از ۱۲ هزار تومان تا ۲۰ هزار تومان میپردازم، گاهی از بقال محل خواهش میکنم چک پول ۱۰۰ هزار تومانی را برایم خرد کند تا پول خرد در خانه باشد.
مینی بوسهای فرعی را جمعآوری کردهاند و در خیابانها با تأثر میبینیم که مردان و زنان و پیران چه مصیبتی برای سوار شدن به تاکسی یا اتوبوس دارند. به خدا خجالتآور است که وضعیت رفت و آمد در پایتخت این چنین باشد.
من در مالزی سوار ریگشای موتوری میشدم که راننده موتورسیکلت مسافر سوار میکرد و به سرعت به مقصد میرساند. آمدهاند برای تاکسیمتر نرخهایی مانند همین نرخ نان گذاردند و هم مسافر و هم تاکسیران فاتحهاش را خواندند.
اگر صاحبان نانواییها صرف نمیکند که نان به قیمت کنونی بفروشند، چرا در تمام شهرهای ایران ۵۰۰ متر به ۵۰۰ متر نانوایی ردیف شده است.
چرا یک نانوایی فانتزی در خیابان شریعتی که نان را به قیمت خون پدرش میفروشد، آسمان خراش و کارخانههای پی درپی میسازد؟ دولت چه اصراری دارد این قدر به زیان مردم، عدهای را راضی کند؟
من سال هاست نان سنگک را که تا حدودی قابل خوردن است و تلفنی در خانه میآورند، دانهای ۲۰۰۰ تومان و بربری را دانهای ۱۰۰۰ تومان میخرم.
بنابر این میدانم قیمت نان واقعی بسیار بیش از ۹۲۰ تومان و ۴۶۰ تومان است و بیانصافها قطع و وزنش را هم کم میکنند و ۳۳ درصد گران کردهاند. اخیراً تعرفه کاغذ را هم ۲۰ درصد اضافه کردهاند که کار نشر بخوابد، من نمیدانم این دولت تا کجا میخواهد پیش برود و مردم را ناراضیتر کند؟
من متوجه شدهام فعل و انفعالاتی انجام میشود که عواقب آن دامنگیر مردم میشود.
مثلاً آقای نعمتزاده در روزهای آخر رفتن از کابینه چه حقی داشت دستور داد برچسب قیمت را از اقلام حیاتی خواربار مردم بردارند که سایر علایم؛ یعنی تاریخ تولید و مدت مصرف نیز حذف شود؟ چه نیازی به این کار بود که حالا دولت دوازدهم عاجز مانده این تصمیم خصوصی در اتاق در بسته را انجام بدهد یا نه؟
یا گرانتر کردن نان چه ضرورتی داشت؟ برای چه هر روز اقلامی را گران میکنند؟ بهای دارو در کشور ما بسیار گران است، چرا معاون جدید غذا و دارو باز میخواهد قیمت دارو را گرانتر کند؟ این مردم بیچاره و فقیر را تا کی تحت فشار قرار میدهید؟ حقوق اغلب بازنشستگان زیر ۲ میلیون و حتی یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است. بعد برای دهان کجی به مردم باز هم حقوق ۲۰ میلیون به بالا به نورچشمیها میدهند و شرم هم نمیکنند. خجالت و حیا چیزی است که در دولت کنونی کمیاب بل نایاب است.
از زمانی که آمدهاند و فاصله بین دو محل کسب را حذف کردهاند، نانوایی صرف میکند، اما عدهای که کارتلهای نانوایی هستند و هر یک چندین دکان نانوایی دارند، دیگر علاقهای به داشتن دکان نان سنتی تافتون و سنگک و بربری و لواشی و خراسانی ندارند. آنها نگاه به کشورهای اروپایی کرده، قصد دارند نانوایی سنتی بزنند که بتوانند هر چه زودتر به صف میلیونرها و میلیاردرها ملحق شوند.
از زمان قاجاریه این بازیها بوده، بروید کتاب تاریخ اجتماعی و اداری قاجاریه مرحوم عبدالله مستوفی که رئیس اداره غله و نان بوده را بخوانید، ببینید نان جزو ابزار سیاست ایران بوده و از قدیم میگفتند پاره سنگ سیاست در ترازوی نانواییهاست.
من تازگیها دچار سرگشتگی شدهام؛ نمیدانم چرا هر روز شاهد واقعه عجیبی هستم، به من پاسخ دهید دلیل واردات این هزاران شتر از پاکستان چیست؟ نکند برای صرفه جویی میخواهند شتر را جانشین گاو و گوساله و گوسفند کنند؟
نظر شما